مادری پیر مرا ، نکته ای زیبا گفت ! از بدِ دنیا گفت !
گفت طاووس مشو که به عیبت خیزند ، گر شوی شعله ی شمع ،
زیر پایت ریزند ! گفت : پروانه مشو ، که به سرگردانی ،
لای انگشت کتاب ، سالها میمانی ! نه زمین باش نه خاک ،
که تو را خوار کنند ، وانگهی ذهن تو را ، پر ز مرداب کنند !
آسمان باش که خلق ، به نگاهت بخرند ! وز پی دیدن تو ،
سر به بالا ببرند . آسمان باش عزیز گله ها را بگذار !
ناله ها را بس کن ! روزگار گوش ندارد که تو هی شکوه کنی ! زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگ تو را !!!
فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود ! تا بجنبیم تمام است تمام !! پاییز دیدی که به بر هم زدن چشم گذشت ...
یا همین سال جدید !! باز کم مانده به عید !! این شتاب عمر است ...
من و تو باورمان نیست که نیست !! صبح یعنی آغاز فرصت شادی و لبخند و امید
صبح یعنی امروز ، سهمی از زندگی و عشق از آنِ خود توست ! لحظه را قدر بدان
حیف از عمر که صرف گله و شکوه شود
سلام به تموم هم دانشگاهی های عزیز . ترمکا . ترم بالاییا . پرستارا ، ماماها ، پزشکا ، پیراپزشکا ، بهداشتیا ، دندون پزشکاو داروسازای عزیز آینده
یه دورهمی طنز براتون آوردیم بیا و ببین . نمیدونین که چه خبره ؟ یه تیم دانشجویی دست به دست هم دادن که بهونه ای واسه لبخند شما عزیزان باشن و تو همین قالب خوش و بش های دانشجویی رو با هم در جریان بذاریم ...
خب از اونجایی که ما هیچ عیبی نداریم هر گونه تعریف از ما رو برامون پیامک کنین و جایزه بگیرین و هر گونه انتقاد دارین بگین تا یجوری از خجالتتون دربیایم .
خلاصه که خیلی براتون حرف داریم . پیگیرمون باشین . یاعلی
برچسبها:
زیر خط فهم...
راز بقا....
مغولان خوابگاهی
12 سؤال فلفلی
خاطره
سوژه ...
مورد داشتیم ... (آدمک مورد دار!)
زیر خط فهم
این بعضی ها ... آن بعضی ها ...
سوزنامه
شعر طنز در مورد مذاکره !
زندگی دانشجویی !!!
پرسش از دوستان !!
پیش طراحی نشریه آدمک
لینک های آدمکی
این مطلب مربوط به خانوم فیضی است
سخن مدیر مسئول برای اول نشریه (پیشنهادی)
مطالب خانم زنگی